او بود حصن حصین انقلاب در دل خود نور ایمان دارد او
بی تکلف بی ریا در راه دین روز وشب سعی فراوان دارد او
کی به دنبال مقام و منصب است انتظار از لطف یزدان دارد او
در جهاد اکبرش با دیو نفس کی هراس از مکر شیطان دارد او
از فراق باغبان لاله ها رنج واندوه فراوان دارد او
حافظ دین و مطیع رهبراست این وصیت از شهیدان دارد او
از غم نا مردمی های جهان رنج ها در دل فراوان دارد او
از هجوم اجنبی بر ملک دین خشم ها در سینه پنهان دارد او
کی رود از خاطرش کرب و بلا با حسینش عهد و پیمان دارد او
از شب دیدار مهدی در نبرد راز ها در دل هزاران دارد او
بهر ره بگشودن از میدان مین جسمهای پاک غلطان دارد او
از سلحشوران میدان نبرد خاطراتی بس فراوان دارد او
همچو حلاجان بر دار فنا در صف خود سربداران دارد او
می خورد افسوس کاندر راه حق یک سر و جان بهر قربان دارد او
مخلص کل بسیجی ها شعاع حسرت دیدار جانان دارد او
وز گناهانش به درگاه خدا انتظار عف و غفران دارد او